نوزادی که خالق سرزمین میانه شد

زن یک پیراهن قهوهای پوشیده بود و از روی آن یک جور پیش بند سفید، یک پارچه به رنگ پیش بندش روی پیشانیاش بسته و موهایش را جمع کرده بود. نوزاد تازه به دنیا آمده را لای پتو پیچید و گفت: « تبریک میگویم، پسر است.» و بعد نوزاد را گذاشت کنار مادرش، وسایلش را جمع و در را با صدای جیرجیر باز کرد و رفت. از آن آدمهایی نبود که فکر کند حالا این نوزادی که من کمک کردم به دنیا بیاید که و چه خواهد شد، فقط کارش را میکرد و میرفت و بعدها هم از آن نوزادان خبر نمیگرفت.
اما من، میخواهم بگویم چه اتفاقی برای آن نوزادی که امروز به دنیا آمد خواهد افتاد! اسمش را گذاشتند جان رونالد رول تالکین، همانطور که گفتم در روز سوم ژانویهی سال ۱۸۹۲ متولد شد. یکی از اجداد او یک آسیابان ثروتمند بود، پس تعجبی ندارد اگر او راه جدش را ادامه داده باشد. پدر پدربزرگ او ساعت فروش بود، پس شاید میخواست آن ساعت فروشی قدیمی را دوباره راه بیاندازد. و پدرش یک بانکدار بود؛ اما او هیچ کدام از این راهها را ادامه نداد، او یک نویسنده شد. احتمال میدهم که آن روزها داستانهایش را مسخره میکردنند و اصلا داستان حسابشان نمیکردند. اما او تبدیل شد به پدر ادبیات فانتزی مدرن. و ادبیات فانتزی مدرن یعنی همان ارباب حلقهها، یعنی سرزمین میانه، سرزمینی که حس خانه میدهد.
تالکین به دلیل اتفاقاتی که در زندگیاش افتاد مجبور شد مدتی را در خانهی پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کند، خانهای که با منظرههای جادویی و زیبا احاطه شده بود و شاید همان ثانیهها بود که تالکین بگ اند، شایر و لوتلورین را خلق کرد.
تالکین در خانه درس میخواند و گیاه شناسی و زبان را دوست داشت، مخصوصا لاتین. و اینطور به نظر میرسد که علاقهاش باعث شد پانزده زبان علمی ابداع کند، زبانهایی که اهالی سرزمین میانه با آنها سخت میگفتند. تالکین خواندن و نوشتن را زود یاد گرفت، خیلی زودتر از حد معمول یعنی در چهار سالگی. علاقهاش به کتاب و کتاب خواندن از همان کودکی مشخص بود و با همان سن کم در مورد آنها نظر میداد و از آنها الهام میگرفت.
شاید با روحیات یک نویسنده سازگار نباشد اما تالکین به مدت پنج سال با درجهی ستوان دوم در ارتش بریتانیا و در جنگ جهانی اول مبارزه کرد. اثر روحیات لطیف او در زندگی کاملا مشهود بود، او نامههایی از طرف بابانوئل برای فرزندانش مینوشت و میفرستاد و علاقهی زیادی به آنها داشت.
شش اثر از تالکین در زمان حیات او منتشر شد، که هابیت و مجموعهی ارباب حلقه ها جزو آنها بودند. پس از مرگش پسر او، کریستوفر تالکین حدود هفده اثر دیگر از پدرش را جمع آوری و منتشر کرد. یک روز تاکلین جملهی اول کتاب هابیت را در حالی که مشغول تصحیح کردن برگههای امتحانی بود، روی کاغد نوشت؛ بعد ها که آن را کامل کرد به تشویق دوستانش آن را منتشر کرد. هابیت و ارباب حلقهها تا کنون به بیش از بیست و پنج زبان زندهی دنیا ترجمه شده اند.
تاکلین برندهی چند جایزهی اسکار و همچنین جوایز بین المللی زیادی شد، که تعدادی از آنها بعد از مرگش به او تعلق یافتند. شاید بتوان روزها در مورد تالکین و کتابهایش و اثری که بر دنیای ادبیات و کتابها گذاشت صحبت کرد، اما حالا، امروز که روز تولد اوست فقط میتوان به خاطر هدیهی ارزشمندش، یعنی سرزمین میانه و این همه شگفتی از او تشکر کرد.
جناب تالکین؛ تولدتان مبارک
نویسنده: سعیده قشلاقی