خانه ادبیات نوجوان
0 محصولات نمایش سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

راهنمای زنده ماندن در نمایشگاه کتاب

توصیه‌هایی برای نمایشگاه گردی از دختری که هر اردی‌بهشت در بهشت بود!

طبق گفته‌های مادرم، از سه سالگی سفر به تهران در اردیبهشت و نمایشگاه گردی‌ در کارنامه افتخاراتم ثبت شده است. توی آلبوم عکس‌هایم یک عکس خوشحال از منِ پنج ساله پیدا می‌شود که دست‌هایم را با حالت پیروزمندانه‌ای بالا برده‌ام و فریاد شادی سر می‌دهم؛ مادرم کنار من نشسته و بغض کرده‌است. داستان پشت عکس این است که از صبح تا عصر مادرم را در غرفه‌های کودک و نوجوان نمایشگاه چرخانده‌ام و  همه کتاب‌هایی که می‌خواستم خریدم و مامان وقت نکرده برای خودش کتاب بخرد و حالا باید برگردیم قم. این پیشینه را برای این گفتم که بگویم تجربه‌ام در نمایشگاه کتاب‌گردی زیاد بوده‌. هر سال به هر طریقی شده خودم را به نمایشگاه رسانده‌ام، به هر کسی که می‌رفته نمایشگاه رو زده‌ام تا مرا هم در ماشینشان جا بدهند. یک بار وقتی کلاس چهارم بودم حدود پنج ساعت در نمایشگاه گم شدم و در کنار حراست اشک ریختم. آقای حراست از من پرسید چرا گریه می‌کنی؟ گم شدن که گریه ندارد، پیدا می‌شوی. من به او گفتم برای گم شدن گریه نمی‌کنم. از این گریه می‌کنم که در حال کتاب خریدن نیستم!

خلاصه انواع تجربه‌هایی که یک نفر می‌تواند از نمایشگاه کتاب داشت باشد را من داشته‌ام. تنها چیزی که مانع حضور من در نمایشگاه کتاب شد، کرونا بود. کرونایی که دو سال پی در پی نمایشگاه کتاب و لذت پرسه زدن میان کتاب‌ها را از ما گرفت و پای سیستم نشاندنمان و مجبورمان کرد به سرچ کردن اسم کتاب‌ها و سفارش اینترنتی‌ قناعت کنیم. حالا بعد از دو سال فراق، انگار قرار است دوباره به غرفه‌های پرهیاهوی نمایشگاه کتاب برگردیم. گفتم برایتان از تجربه‌ی چندین و چند ساله‌ام از نمایشگاه‌گردی‌ بنویسم. احتمالا به کارتان می‌آید.

 

 

شارژ کامل با پاور بانک اضافه

صبح‌هایی که می‌خواستیم به نمایشگاه برویم سر حالِ سر حال بودم. حتی اگر شب قبلش چند ساعت بیشتر نمی‌خوابیدم، صبح از شوقِ وصالِ کتاب‌ها کاملا هشیار بودم. تا چند ساعت اول همه چیز ردیف بود اما از ظهر به بعد قافیه را می‌باختم. یعنی اگر خواب کافی نداشتم، غرفه‌هایی که از ظهر تا عصر می‌دیدم معمولا با کلافکی و نگاه سرسری از جلوی چشمم می‌گذشتند. برای همین توصیه اولم این است که تا آنجایی که راه دارد خوب بخوابید‌ که حسابی شارژ و قبراق باشید.

 

به اسکلت نازنینتان رحم کنید

کوله پشتی استاندارد از نعمت‌های الهی است. با استفاده از نعمتِ کوله‌پشتی ستون فقرات و شانه‌‌هایتان را از نابودی حتمی نجات بدهید! تا قبل از اینکه کوله پشتی را کشف کنم همیشه در حال ایجاد تعادل وزنی بین پلاستیک‌های دست چپ و دست راستم بودم و برای گشتن بین کتاب‌ها و خرید کتاب جدید همیشه دردسر داشتم تا اینکه کوله‌پشتی مثل معجزه‌ای بر شانه‌هایم نازل شد.

نمایشگاه کتاب رفتن با کوله‌پشتی از خستگی شانه‌ها و مچ دست‌هایتان جلوگیری می‌کند و باعث می‌شود شب بعد از نمایشگاه از پا درد و کمردرد در وجودتان خبری نباشد با حداقل خبر کمتری باشد. یک کفش کتانی خوب و راحت که به آن عادت دارید هم مکمل بسیار خوبی برای کوله پشتی است.

 

کتابخوان‌ها زمین‌دوست‌ترند؛ آخر این جمله نقطه بگذاریم یا علامت سوال؟

کتابخوان‌ها زمین‌دوست‌ترند؟ نمی‌دانم! امیدوارم کتاب‌ خواندن باعث مهربانی بیشتر ما با کره زمین شود. پیشنهاد می‌کنم در این نمایشگاه گام کوچکی برای محافظت از محیط زیست برداریم. کتاب‌هایتان را در کوله‌پشتی‌تان بگذارید و تا جایی که می‌توانید از غرفه‌ها برای کتاب‌هایتان پلاستیک نگیرید. اگر هم اهل کوله‌پشتی نیستید از کیسه‌های پارچه‌ای یا پاکت‌هایی که خودتان به همراه آورده‌اید استفاده کنید.

 

ربات یا مارکوپلو؟

توی انتخابات‌ها باید لیستی رای بدهیم؟ برای نمایشگاه کتاب، داشتن لیست خرید از کتاب‌هایی که می‌خواهیم خوب است یا نه؟ انگار «لیست» همیشه محل مناقشه بوده‌ است! بنظر من لیست‌ داشتن کار خوبی است، اما وقت‌هایی که از نمایشگاه فقط کتاب‌های لیستم را خریدم معمولا در پایان روز حس رباتی را داشته‌ام که از این غرفه به آن غرفه دنبال کتاب‌هایم بودم و از تماشای بقیه کتاب‌ها و دیدن نشرهای تازه بهره‌ای نبرده‌ام.

بنظرم لیست‌های خرید طولانی را بگذارید برای خریدهای اینترنتی! معمولا سایت‌های فروش کتاب معروف مثل سی‌بوک و ایران‌کتاب در طول سال تخفیف های خیلی خوبی می‌گذارند. کتابفروشی‌ها هم هر سال تخفیف‌های فصلی مفصلی دارند. در نمایشگاه بچرخید و سعی کنید با کتاب‌ها و نشرهای تازه معاشرت کنید. البته آن کتاب‌هایی که حتما دوست دارید از نمایشگاه کتاب بخرید را تهیه کنید؛ مثلا کتاب هایی که می‌توانید از نمایشگاه نسخه تازه  از تنور در آمد یا امضا شده اش را بگیرید و  این برایتان مهم است.

 

غرفه‌های مین‌گذاری شده

وقت گذاشتن در غرفه‌های خیلی معروف و خیلی شلوغ وقت تلف کردن است. شما کتاب‌های نشرهایی مثل پرتقال و افق را در اکثر کتابفروشی‌ها پیدا می‌کنید. شاید باورتان نشود که توی یک لوازم التحریر فروشی کوچک در محله‌مان یک استند از کتاب‌های پرتقال دیدم. توی کتابخانه بزرگ دانشگاهمان یک دستگاه بود که به جای خوراکی می‌توانستی کتاب‌های نشر پرتقال را انتخاب کنی و کارت بکشی و کتابت را برداری! یک‌بار در فروشگاه نسبتا کوچک مایحتاج هم استند کتاب‌های پرتقال را دیدم. بعضی از نشرها هم کتاب‌های خوبی دارند، هم پخشِ خوبی. کتاب‌هایشان را می‌توانید در طرح‌های تخفیف بهاره و پائیزه از کتاب‌فروشی‌ها به راحتی تهیه کنید. این غرفه‌ها به حدی شلوغند که به زور می‌توانید خودتان را در غرفه جا بدهید و باید برای تهیه کردن کتاب‌هایشان وقت زیادی را در صف بگذرانید.

پیشنهاد ویژه سرآشپز این است که وقتتان را بگذارید روی نشرهایی که کتاب‌هایشان به سختی پیدا می‌شود اما کتاب‌های خوبی دارند. مثلا کتاب های کانون پرورش فکری در همه کتاب‌فروشی‌ها ناقص است. حتی در فروشگاه خیابان حجاب هم بعضی از کتاب‌هایشان پیدا نمی‌شود.

نکته کنکوری:

در نمایشگاه کتاب همیشه تازه‌ترین چاپ کتاب‌ها وجود دارند. کتاب‌ها در هر چاپ گران‌تر از چاپ قبل می‌شوند. برای همین امکان اینکه چاپ قدیم کتاب‌هایی که میخواهید را در کتاب‌فروشی‌ها پیدا کنید و با قیمت خیلی کمتر بخرید زیاد است.

 

ساعت‌‌های سوخت‌گیری

اگر خیلی دوست دارید به غرفه‌های نشر مورد علاقه تان که از قضا شلوغ است سر بزنید باید ساعت‌های طلایی را بشناسید. معمولا ساعات میانی نمایشگاه که بازدیدکنندگان حسابی گرسنه و خسته می‌شوند ساعت خوبی برای بازدید از غرفه ‌های شلوغ است. ساعت یک الی سه بعدازظهر معمولا غرفه‌ها خلوت و دکه های غذا فروشی شلوغند. می‌توانید غذایتان را از خانه بیاورید و در زمان کمتری استراحت کنید و به غرفه های محبوبتان سر بزنید.

 

هیچ چیز برای من جیب نمی‌شود!

جیب‌ها از بهترین اختراع‌های بشریتند. پیشنهاد می‌کنم در نمایشگاه کتاب پر جیب‌ترین لباستان را بپوشید. جیب‌هایی که بتوانید هوایشان را داشته باشید و به آن‌ها تسلط کافی داشته باشی. از یک جیب برای کارت اعتباری و یک ژل ضدعفونی کننده کوچک و از یک جیب‌دیگر برای نگه‌داشتن مقداری شکلات و آجیل استفاده کنید. تلفن همراهتان را هم یا دست بگیرید یا در جیبی بگذارید که از همه بیشتر به آن مسلطید. کیف های کمری هم می توانند انتخاب های خوبی برای نمایشگاه باشند. البته هیچ چیز برای آدم جیب نمی‌شود.

 

مگذار که جز به شادمانی گذرد

بیشتر از هر چیز سعی کنید در نمایشگاه به شما خوش بگذرد و خاطره خوبی از نمایشگاه با خود ببرید. اگر با داشتن لیست کتاب خوشحال ترید لیست ببرید، اگر بدون لیست خوشحال ترید بدون لیست. اگر خریدن غذا از نمایشگاه را دوست دارید از همان‌جا غذا بخرید، اگر نه خودتان غذا بیاورید. مهم رضایت شماست. بعد از نمایشگاه احتمالا آنقدر خسته‌اید که حوصله نوشتن ندارید و فقط می‌خواهید بخوابید، اما سعی کنید در اولین فرصتی که پیدا کردید چند خطی به یادگار از نمایشگاه کتاب ۱۴۰۱ بنویسید. سال ها بعد با دیدنش لبخند خواهید زد. عکس یادگاری هم فراموش نشود!

 

تجربه‌های شما از نمایشگاه کتاب حضوری چیست؟ اینجا بنویسید تا یک مجموعه کامل از تجربه‌ها داشته باشیم.

0
دیدگاه‌های نوشته

*
*