خانه ادبیات نوجوان
0 محصولات نمایش سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

داستان لوئیزا: دختری که از غم‌های زندگی‌اش قصه می‌دوخت

معمولا کسانی که کتاب یکی از وعده‌های غذایی روزانه‌شان است، خانم لوییزا می الکوت، خالق بسیاری از شیرین‌ترین کتاب‌هایی که یک کتابخوار می‌تواند خوانده باشد را می‌شناسند. همان نویسنده‌ی کتاب معروف «زنان کوچک»! در این متن می‌خواهیم از لوییزا چیزی بیشتر از اسم و زنان کوچکش بدانیم.

لوییزا در سال ۱۸۳۲ و در ژرمن تاون فیلادلفیا چشم به جهان گشود؛ اما طولی نکشید که خانواده‌‌ی الکوت به بوستون مهاجرت کردند و لوییزا برای بقیه عمرش آنجا زندگی کرد. پدر لوییزا مردی باایمان بود و معلمی می‌کرد، او از این طریق می‌توانست خانواده‌ی فقیر خود را اداره کند. لوییزا سه خواهر داشت: ابی‌گیل، الیزابت و آنا. او شخصیت سه خواهر دیگر جوزفین در «زنان کوچک» را از سه خواهر خودش الهام گرفت.

لوییزا پدرش را خیلی دوست داشت، و برای کمک به خانواده‌اش از نوجوانی به خدمتکاری و معلمی مشغول شد. اولین کتابی که منتشر کرد مجموعه‌ای بود از داستان‌های پریان، و بعد از آن مدتی برای نشریه «آتلانتیک مانتلی» شعر و داستان می‌نوشت. وقتی در آمریکا جنگ داخلی اتفاق افتاد، او به پرستاری در بیمارستان مشغول شد. در آن مدت برای خانواده خود نامه‌هایی می‌نوشت که بعدها به صورت یک مجموعه به نام «داستان‌واره‌های بیمارستان» منتشر شد، به همین دلیل لوییزا داستان‌های خوبی از جنگ برای تعریف کردن داشت.

 

 

لوییزا بعدتر برای کسب درآمد بیشتر، به‌صورت جدی شروع به نوشتن داستان و رمان کرد. مشهورترین اثر او «زنان کوچک» بود که در سال ۱۸۶۸ نوشت. رمان «زنان کوچک» زندگی یک خانواده شش نفره را (خانم و آقای مارچ، مگی، جو، بت و ایمی) در هنگام جنگ داخلی آمریکا به تصویر می‌کشد. پدر خانواده به جنگ رفته است و در این فاصله خانواده مارچ باید خودشان را سرپا نگه دارند و در عین حال دست بقیه را هم بگیرند. در این برهه ماجراهای زیادی برای اعضای این خانواده اتفاق می‌افتد و هر کدام از شخصیت‌های کتاب به نحوی با مسائلی که اتفاق می‌افتد رو‌به‌رو می‌شوند.

مردم از زنان کوچک استقبال بسیاری کردند و این رمان اولین رمان موفق او شد، و به دنبال آن رمان‌هایی درباره‌ی شخصیت‌های اصلی زنان کوچک نوشت. ابتدا «همسران خوب » را در سال ۱۸۶۹ منتشر کرد، که در واقع جلد دوم «زنان کوچک» بود. در این جلد جنگ تمام شده و پدر هم به خانه برگشته و روزهای غیبتش را جبران کرده است. دختران خانواده هم بزرگتر شده اند و کم‌کم فصل عشق و عاشقی هر کدام‌شان از راه می‌رسد.

 

 

در سال ۱۸۷۱ «مردان کوچک» منتشر شد. «مردان کوچک» درباره اتفاقاتی است که در مدرسه شبانه‌روزی پام فیلد، که از قضا جو مارچ تاسیس کرده، می‌چرخد. داستان با ورود پسربچه ای یتیم و خجالتی به این مدرسه شروع می‌شود که از راه ویولن زدن زندگی خود را تامین می‌کند.

در سال ۱۸۸۶ «پسران جو» منتشر می شود که برخلاف اسمش بیشتر ادامه‌ی زندگی و بزرگ شدن پسرانِ خانواده پلامفیلد را که در کتاب مردان کوچک معرفی شده اند، روایت می‌کند. البته که پسرانِ جو مارچ هم در این کتاب حضور دارند. این کتاب آخرین کتابی است که لوییزا در آن به شخصیت‌های خانواده مارچ پرداخته است.

 

 

خانم الکوت کتاب دیگری هم دارد که ارتباطی میان آن و خانواده مارچ وجود ندارد. کتابی به اسم «جک و جیل» ، که در سال ۱۸۸۰ منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی دو دوست به نام های جک مینوت و جین پک است که در همسایگی یکدیگر زندگی می‌کنند و تقریبا همیشه در کنار هم دیده می‌شوند و اوقات زیادی را در کنار هم می‌گذرانند.

آثاری که لوییزا می‌نوشت موفق و پرفروش می‌شد و او را تا حد زیادی از چنگ فقر نجات می‌داد. خانم الکوت در سال‌های آخر عمرش دچار مشکلات جسمی شد. پدرش را در سال ۱۸۸۸ از دست داد و خودش هم دو روز بعد بر اثر سکته مغزی از دنیا رفت. آرامگاه لوییزا الان در ایالت ماساچوست آمریکا قرار دارد. لوییزا در طول زندگی اش هرگز ازدواج نکرد و بچه دار نشد. اما زمانی که خواهرش از دنیا رفت، سرپرستی دختر او را به عهده گرفت.

 

 

نویسنده: زهرا الله‌وردی

0
دیدگاه‌های نوشته

*
*