بین تمام نوزادانی که در دنیا متولد میشوند بعضیهایشان با بقیه فرق دارند، انگار که مادربزرگهایشان روی سیسمونیهایشان علاوه بر شیشه شیر و لباس و کفش و پوشک چند جلدی هم کتاب قصه گذاشته باشند. این کودکان از اول یک دستشان به جامِ شیشه شیر است و دستِ دیگرشان به زلفِ کتاب. .
از بخت خوب و عجیبمان ما هم جزو همین دسته از بچهها بودیم.
اینطور شد که با شنگولمنگول و حسنی و نوشتهها و سروده های جعفر ابراهیمی و مصطفی رحمان دوست و شکوه قاسمنیا و فریباکلهر راهافتادیم و زبان باز کردیم. .
حالا که نوجوان شدهایم دنیایمان بزرگتر از قبل شده است؛ پرت شدهایم توی دنیای پر هیجان آنشرلی و هریپاتر و ارباب حلقهها و نارنیا و سهپایهها و کتاب های دارن شان و آر.ال. استاین و آگاتاکریستی و رولددال.
از سال ۱۳۹۹ دورهم جمع شدهایم در یک جمع ساده و صمیمی که با هم کتاب بخوانیم و از دنیای شگفتانگیز کتابها صحبت کنیم و دست نوجوانهای دیگری را هم که از این دنیا خبر ندارند بگیریم و با خودمان ببریم به این دنیای هیجانانگیز و همهجا را نشانشان بدهیم؛
توی این خانه کوچک و صمیمی جا برای همه نوجوانهایکتابخوان و دوستداران کتابهاینوجوان هست؛
بفرمایید تو!
درهای خانهادبیات نوجوان به روی همه باز است.
پیام شما به ما